اقا چه شد که حج شما نیمه کاره ماند
شبهای شهر مکه چرا بی ستاره ماند
بار سفر مبند دلم شور می زند
گویا قیامت است ملک صور می زند
من خواب دیده ام سرتان را به نی زدند
گرگان تشنه زوزه کشان لب به می زدند
اقای من شما که مسیح عشیره ای
در کوفه متهم به گناهی کبیره ای
اینجا بمان که حرمت کعبه تویی حسین ع
اقا مرو که عزت کعبه تویی حسین ع
حا لا که می روی سفری پر خطر حسین ع
پس لااقلل سه ساله ی خود را مبر حسین ع
این ساربان به درد مسیرت نمی خورد
یک ساربان اهل نظر را ببر حسین ع
او نقشه ها کشیده که دور و بر شماست
چشمش مدام خیره به انگشتر شماست
دارد ز دیده قافله ات دور می شود
کم کم بساط روضه ی ما جور می شود
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3